با این‌که به عشقت نفس می‌کشم
من از زندگیت پامُ پس می‌کشم

تمامِ من از عمرِ من کم شده
جهانم شبیه جهنم شده

زمین می‌خورم، بچگی می‌کنم
بازم زخممُ زندگی می‌کنم

به جز درد، چیزی نمونده ازم
از این درد، نباید چیزی بگم

من از پیشنهادِ تو ویرون شدم
که گفتی بجنگم با حسِ خودم

از احساسم این‌بار زخم خوردم
من از غُصه‌های تو سهم بُردم

پُر از بغض و زخمم، پُر از اضطراب
یه بچه‌م که افتاده از روی تاب

دیگه نوبتِ آرزوهای ماست
تهِ جاده آغازِ رویای ماست